روانشناسی دین

مینا بشارتی

روانشناسی دین

مینا بشارتی

ویلیام جیمز

سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۴۰۰، ۱۲:۵۹ ب.ظ

ویلیام جیمز (William James، زاده ۱۱ ژانویه ۱۸۴۲ – درگذشته ۲۶ اوت ۱۹۱۰) فیلسوف آمریکایی و بنیان‌گذار مکتب پراگماتیسم بود. وی در زمینه روانشناسی و فلسفه مطالعات عمیقی داشت و به عنوان پزشک نیز به فعالیت مشغول بوده‌است. فلسفه پراگماتیسم وی را «عملگرایی» یا «اصالت دادن به عمل» در زبان فارسی ترجمه کرده‌اند؛ ولی در یک نگاه اجمالی ویلیام جیمز منشأ حقیقت را در «سودمند بودن» یک امر یا قضیه می‌دانست. حقیقت به چیزی اطلاق می‌شود که «سودمند» یا «عملی» باشد. چیزی که «سودمند» نیست نمی‌تواند «حقیقت» باشد. پراگماتیست‌ها معتقد بودند هدف ما نباید کشف حقیقت و رسیدن به آن باشد بلکه همین که سودمندی و منفعت خود را برساند نشانه صحیح بودن آن و حقیقت است. مثلاً وقتی به زغال داغ که سوزنده است دست نمی‌زنیم این عملاً برای ما سودمند است پس حقیقت است. به همین منظور طرفداران این مسلک را امروزه «عملگرا» ها می‌نامند. در زبان روزمره به چیز یا کسی که به منافع قابل دسترسی کوشش می‌کند عادتاً «پراگماتیست» می‌گویند.

 

ویلیام جیمز

A black and white photograph of James

جیمز در ۱۹۰۳

زادهٔ

۱۱ ژانویهٔ ۱۸۴۲

نیویورک، ایالت نیویورک، ایالات متحده آمریکا

درگذشت

۲۶ اوت ۱۹۱۰ (۶۸ سال)

تاموورث، نیوهمپشایر، ایالات متحده آمریکا

محل تحصیل

دانشگاه هاروارد، دکترای پزشکی

دوره

فلسفه سده نوزدهم/20th-century philosophy

حیطه

فلسفه غرب

مکتب

عمل‌گراییروان‌شناسی کارکردگراradical empiricism

محل کار

دانشگاه هاروارد

ایده‌های چشمگیر

ادوین هولت

علایق اصلی

عمل‌گراییروان‌شناسیفلسفه دینمعرفت‌شناسیمعنا

ایده‌های چشمگیر

Will to believe doctrinepragmatic theory of truthradical empiricismنظریه جیمز-لانگه of emotionpsychologist's fallacyنظریه استفاده از مغزsoft determinismdilemma of determinismJames' theory of the selfthe termفرضیه چندجهانی

تأثیرگرفته از

لویی آگاسیویلیام کینگدم کلیفورد[۱]David Hartleyهرمان فون هلمهولتزدیوید هیومPierre JanetJules Lequierارنست ماخچارلز سندرز پیرسCharles Bernard Renouvierبرنهارت ریمانF. C.ویلیام جیمز در ۱۸۶۲ در نیویورک سینی متولد شد . پدر او عارفی بود از پیروان سودنبورگ که نکته سنجی و بذله گوییش به عرفان او صدمه ای نزده بود ؛ پسر نیز هر سه صفت را دارا بود . پس از آنکه چند صباحی در مدارس خصوصی امریکا به تحصیل پرداخت با برادرش « هنری » ، که یکسال کوچکتر از او بود ، برای تحصیل در یک مدرسه خصوصی به فرانسه فرستاده شد . در آنجا با شارگو و دیگر آسیب شناسان روان به کار مشغول شدند و هر دو رغبتی به روانشناسی پیدا کردند . یکی از آنها ، بنا به یک قول مشهور قدیم ، داستان را مانند روانشناسی و دیگری روانشناسی را به شکل داستان نوشت . « هنری » بیشتر عمر خود را در خارج گذراند و آخر کار به تابعیت انگلستان در آمد . او در اثر تماس دایمی با تمدن اروپایی به مرحله ای از کمال و پختگی فکری رسید که برادرش ویلیام فاقد آن بود ؛ ولی ویلیام پس از آنکه به امریکا برگشت تحت تأثیر ملتی جوان و پرنشاط و امید قرار گرفت و زمان و مکان خود را پذیرفت که با بال و پر عمر خویش به کمال اوج و شهرت رسید ، شهرتی که هیچ فیلسوف امریکایی تا آن وقت به دست نیاورده بود . از دانشگاه هاروارد به اخذ درجه دکترا در طب نایل شد.از سال 1872 تا هنگام مرگ ، به سال ۱۹۱۰ ، در همان دانشگاه نخست به تدریس تشریح و فیزیولوژی و بعد روانشناسی و آخر کار به تعلیم فلسفه پرداخت . بزرگترین اثر او تقریباً نخستین اثر اوست و عنوانش « اصول روانشناسی است و به سال ۱۸۹۰ منتشر شده این کتاب مخلوط دلپذیری است از فلسفه مابعدالطبیعه و تشریح و تحلیل ، زیرا روانشناسی او زادة فلسفه مابعدالطبیعه است . با اینهمه ، کتاب آموزنده ترین و سهل الفهم ترین خلاصه ای است که در این موضوع نوشته شده است . ظرافت و لطفی که هنری در جملات خود به کار برده است ویلیام را در بیان عمیقترین درون بینی که روانشناسی از عهد صراحت و روشنی خیره کننده دیوید هیوم تاکنون شناخته است ، کمک کرد . این عشق به تحلیل روشنگر ویلیام جیمز را از روانشناسی به فلسفه رهنمایی کرد و سرانجام به خود فلسفه مابعد طبیعی برگشت . با همه تمایلات واقع بینی و اثباتی خود استدلال میکرد که فلسفة مابعدطبیعی فقط کششی است برای تفکر صریح و روشن درباره اشیاء و فلسفه را با همان روش روشن و ساده خود چنین تعریف کرد : « فکر درباره اشیاء به قابل فهم ترین وجوه ممکنه . » بدین ترتیب پس از سال ۱۹۰۰ ، آثار او تقریباً همه در زمینه فلسفه بود . از کتاب « اراده ایمان » ( ۱۸۹۷ ) شروع کرد ؛ بعد ، پس از انتشار شاهکاری درباره تأویلات روانشناسی به نام « طرق آزمایش دینی وروحانی » ( ۱۹۰۲ ) ، به انتشار کتاب مشهور خود به نام « پراگماتیسم » ( ۱۹۰۷ ) ، « عالم متکثر » ( ۱۹۰۹ ) ، « معنی حقیقت » ( ۱۹۰۹ ) پرداخت . برخی از مسائل فلسفه » یک سال از مرگ او منتشر شد ( ۱۹۱۱ ) ، و بعد مجلد . مهمی به نام « رسالاتی در فلسفه تجربی اساسی » از چاپ درآمد ( ۱۹۹۲ ) . ما باید از همین کتاب اخیر شروع کنیم زیرا در این کتاب است که او به صراحت و وضوح تمام مبانی فلسفی خود را بیان داشته است . ۴ S. Schillerآفریکان اسپیر[۲]

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۱۳
مینا بشارتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی